وقتی توی تصاویر اینترنتی، عکس هایی از فاجعه پاکستان رو می بینم اول
خدا رو شکر می کنم که این سیل بر سر ما نیومد بعدش هم یه احساس شعف و غروری بهم
دست میده. احساس شعف از اینکه توی کل منطقه ی سیل زده فقط پرچم ایران دیده میشه و
این یعنی اینکه توی این بحران پاکستان هیچ کس به داد این مردم نرسیده الا ملت
ایران. حتی آمریکا و خیلی از کشورهای دیگه ای که توی اقصی نقاط دنیا به هر دلیلی
پرچمشون می درخشه، این روزها توی پاکستان پیداشون نبود. نه غزه نه لبنان جانم فدای
ایران، حالا هم نه پاکستان نه افغانستان جانم فدای ناکجا آباد. نمی دونم شاید این
آدم هایی که توی این کشور های خاورمیانه ای هستند بشر نیستند شاید هم بشرهای کشف
نشده ای هستند که این منجیان حقوق بشر ککِشون هم نگزیده که توی پاکستان یه همچنین
فاجعه ای افتاده.
آره مملکت خود ما هم هزار جور مشکل داره، ولی وقتی یادم میاد توی همین
کشور خودمون ایران، خیلی از دوستای خودم شب رو خوابیدند به امید اینکه صبح بیدار
بشند و برن مدرسه، خیلی از پدرایی که خوابیدند تا صبح رو برن به محل کار تا لقمه ی
نونی برای خونواده تهیه کنند. اما صبح که شد نه مدرسه ای بود و نه خانواده ای و نه
پدری. زلزله ی بم رو که به خاطر دارید؟ مگه میشه به خاطر نداشته باشید، و اونجا از
چه کشورهایی به ما کمک کردنند؟! آیا اون موقع هم اگه می گفتند که ما چون توی کشور
خودمون هزار جور مشکل داریم و نمی تونیم به شما کمک کنیم، برای شما که جنازه ی
پدرتون زیر آوار مونده این حرف قابل قبول بود؟