|
دو دیوار |
- از وقتی که تو رو اینجا روبروی من ساختند خیلی خیالم راحت شد - من هم خیلی خوشحالم که من رو اینجا نزدیک تو ساختند - اینجوری دیگه وقتی اون از بین ما بخواد رد بشه بیشتر دورش رو داریم، اون هم دیگه خیالش راحته - منظورت صاحب خونه ایه که اونجاست - آره دیگه، پس فکر کردی برای چی آوردن اینجا گذاشتنت؟ - نه می دونم، ولی هنوز اون خانمی که توی این خونه زندگی میکنه رو ندیدم، خیلی دلم می خواد ببینمش - من هم همینطور، چون خیلی کم می بینمش - ولی باز هم خیلی خیلی خوشحالم که ما دو تا اینقدر به هم نزدیکیم تا این کوچه تنگ بشه و اهالی این خونه مخصوصا اون خانم راحت باشن - چه خبره؟ - چی؟ کجا؟ - این سر و صدا چیه دیگه؟ - سر و صدا؟ خیالاتی شدی ها، این اطراف سر و صدا نمی شه که، اصلا امکان نداره سر و صدا بشه، گفتم که خیلی خوشحالم که ما به هم نزدیکیم، به خاطر اینه که دیگه این جا شلوغ نباشه و این اهالی راحت باشن - بابا اینا هاش گوش کن - اِه راست می گی، یعنی چی؟ چه خبر شده؟ - این همه آدم دیگه کین که دارن میان تو کوچه - نیاین نیاین - خدایا - اون خانم اون خانم - آره خودشه اون خانمه - ولی اونا دیگه کین - اینجا خیلی شلوغه الآن به ما دو تا می خوره - برو عقب الآن به ما می خوره - نمی تونم - نه ... *** - یه حرفی بزن - ... - چرا ساکتی - یه حرفی بزن دیگه - ... - با توام - قرار نبود این طور بشه کاش اینطور نمی شد کاش ما اینقدر به هم نزدیک نبودیم کاش اصلا من نبودم کاش خاک می شدم و دیوار نمی شدم کاش اون خانم ...
***
تقدیم به بانوی دو عالم
|
|
|
|