دختر دوقلو - پاورقی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تجربه های ذهن من تمامش در یک پاورقی است. من از این که در متن باشم نمی ترسم؛ اما گاهی باید سری هم به پاورقی زد؛ بعضی وقت ها حرف مهمی دارد؛ حرفی که جایش فقط در پاورقی است...
 حمید اسماعیل زاده
Pavaraqy.Parsiblog.Com
عینک دودی 2

- بابا
- چیه باباجان
- می گن فردا آقا میاد، نه؟
- آره عزیزم، فردا آقا  می آد قم.
- بعدش... حالا که آقا داره میاد قم  همه می تونند ببیننش؟!
- آره دخترم همه می تونند آقا رو ببینند
- همه ی همه؟!
- آره همه ی همه
دختر کوچولو  دستی به عینک دودی که به چشم داشت کشید و گفت:
- بابایی؟
- چیه عزیزم
- اما من و آبجی  فاطمه که نمی تونیم آقا رو ببینیم
   یعنی ما دیگه آقا رو نمی بینیم؟
   یعنی میشه همین یه دفعه ما آقا رو ببینیم؟
   بابایی میشه؟ میشه یا نه؟
   بابایی!
پدر دختر کوچولو که بغض گلویش را گرفته بود گفت:
- بابا جان، دست من که نیست، ولی این رو می دونم که آقا حتما شما رو می بینه
- راست می گی بابا، یعنی آقا من و آبجی فاطمه رو می بینه
- معلومه که می بینه
- قول دادی بابا ها
...
ادامه مطلب...



      .......
 نظر
      .......
 دوربین
 سفر آقا به قم
 دختر دوقلو
 عینک دودی
 آبجی فاطمه
..................................................................................................
عینک دودی

بعد از اینکه با خودم کلی کلنجار رفتم که دوربینم را بردارم یا نه، آخر گفتم که بی خیال دلم را می زنم به دریا و دوربین می برم. می گفتند بازرسی است و نمی گذارند دوربین با خودت ببری. من هم حیف ام آمد که از این لحظات عکس نگیرم.

بالاخره دوربین ام را برداشتم و رفتم توی جمعیت. دقیقا در مسیری که قرار بود ماشین آقا از آنجا عبور کند، کلی عکس گرفتم که سعی می کنم یک سری اش را در وبلاگم بذارم، ولی یک عکس خیلی با دلم بازی کرد.

دو تا دخترکوچولو که که دوقلو بودند آمده بودند توی جمعیت و سربند لبیک یا خامنه ای بسته بودند، خیلی سوژه ی جالبی بود، برای همین هم از پدرشان که کنارشان بود اجازه گرفتم و مشغول آماده کردن دوربین ام شدم و پدر دو تا دختر هم آنها را مرتب کرد.

عکسی که گرفتم دیدم اونی که می خوام نمی شود، چون صورت یکی از دخترها خوب داخل کادر نبود، دستم را به شانه ی دختره زدم و بهش گفتم که به من نگاه کن، اما صورتش را باز هم کامل به طرف من نکرد، دیگر من هم دیدم که اگر اصرار زیاد بکنم خوب نیست. عکسم را گرفتم و رفتم. اما برام رفتار این دو تا دختر خیلی عجیب بود، وقتی یک نگاه دیگه به عکسی که انداخته بودم کردم، تازه متوجه عینک های دودی اون دوتا دختر شدم. خیلی حالم گرفته شد که چرا دیر این قضیه را فهمیدم.

البته هیچ وقت دلم نمی خواد که درست حدس زده باشم و امیدوارم که آن دختر ها عینک های دودی را به خاطر چیز دیگری به چشمشان زده باشند.

این هم عکس



      .......
 نظر
      .......
 دوربین
 سفر آقا به قم
 دختر دوقلو
 عینک دودی
..................................................................................................
 صفحه اصلی
 نمایه
یادداشت ها
نان و هسته
منشاء اختلافات ایران و آمریکا!
تفسیر شعر!
وسط کویر لوط!
رأیی که هیچ وقت گم نشد
آرامش یک رهبر
اگر نامزد ریاست جمهوری شدیم چگونه نطق کنیم!
چگونه گلیم خود را از آب بکشیم بیرون؟(2)
چگونه گلیم خود را از آب بکشیم بیرون؟
آخوندکُش!
[138] تمامی یادداشت ها
بایگانی
[به عنوان اولین [1
[چند می گیریم؟ [1
[فرعون [1
[حوشله [1
[ماه [1
[کلاس NA و ماه رمضان [1
[مُلکِ سلیمان [1
[فقط از سرِ درد [1
[شب سمور و لب تنور [1
[جایی که نباید باشیم [1
[چون کوه گران رفت [1
[اوضاع نابسامان [1
[آینه [1
[بشر های کشف نشده [1
[خواب [3
[مستند ظهور [1
[آبادی [1
[آمدن و نیامدن [1
[حسنی مونده و وبلاگش [1
[خواب آور [1
[پنجره سبز [1
[عینک دودی [2
[سقای آب و ادب [1
[آلبوم [1
[خورشت لوبیا [1
[خورشت لوبیا و فلسفه [1
[روغن موتورِ جهیزیه! [1
[اولین ایستگاه اتوبوس [1
[تا به تا [1
[باغ انگور [1
[آخرین جمعه سال [1
[خاطرات نوروز 90 [1
[پدر کشتگی صدا و سیما [1
[کی؟بلاگفا؟اصلا [1
[فلسفه کارت هدیه [1
[قیمت باد هوا [1
[دو دیوار [1
[آموزش ذکر به شکل دولتی [1
[رفتار های مصنوعی [1
[شخصیت [1
[کی راست میگه؟! [1
[الف قامت او دال [1
[حراج لباس زنانه [1
[هدیه صدا و سیما در روز پدر [1
[آرزوی های این زمانه [1
[سیب خراب [1
[بیوگرافی یک آدم [1
[یک اشتباه دوران دبستان! [1
[افطار کنار جعبه جادو [1
[من خودم شنیدم! [1
[چه خوشگل شده امروز! [1
[طرحی نو در انداختیم! [1
[نَگی نگفتی! [1
[قصه یک بیداری! [1
[خواهر خورشید [1
[کُلنگ و بی وفایی! [1
[جون آدمیزاد [1
[انتخابات و آلو خشک [1
[(پیام) به میزان کافی [1
[ملانصرالدین در صدا و سیما [1
[دیوانه [1
[(امام ما) خوش آمد [1
[آهن آب دیده! [1
[دائرة المعارف اصطلاحات انتخابات [1
[بساط تنهایی [1
[من ماهواره را دوست دارم! [1
[مبارکا باشه [1
[آن که عاشق نشود وقت بهار آدم نیست! [1
[فکر شیرین [1
[انصراف از دریافت یارانه و سوختگی موضعی! [1
[مدرک کِرم شناسی! [1
[درد در نواحی حساس! [1
[اخبار با لهجه ی افغانی! [1
[پدرم و پدر عشق! [1
[خر های پاره وقت! [1
[نون بیار، کباب ببر؟ [1
[مثلاً تبلیغ دین [1
[چاله های زندگی [1
[مثلاً تبلیغ دین (2) [1
[عذرخواهی از لولو! [1
[عکاسِ سه در چهار! [1
[سلیقه خدا [1
[الاغ و آدم ها! [1
[شرایط زمانه [1
[حشره های مسجدی! [1
[داغ ترین لطیفه ی ترکی! [1
[دست ها و پشت پرده! [1
[پاییز 91 [12
[زمستان 91 [15
[بهار 92 [11
دوستان
عاشق آسمونی
عشقه
لحظه های آبی(سروده های فضل ا...قاسمی)
اقلیم احساس
فرزانگان امیدوار
عروج
هم نفس
اتاق دلتنگی
استاد محمد رضا آتشین صدف
****شهرستان بجنورد****
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
ســ ا مـــ ع ســــ و م
رازهای موفقیت زندگی
برادران شهید هاشمی
خسوف
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
پشت جلد
این نجوای شبانه من است
حرفهای آسمانی
محب
آب و آتش (تقی دژاکام)
عکاس مسلمان
صل الله علی الباکین علی الحسین
نمک
دیفال
پیاده رو
پسر تهرونی
مجله فرهنگی هنری
حفاظ
خواندنی های ایران جهان
vasel
آسمان آبی
جزیره مجنون
یادداشتهای روزانه رضا سروری
سربازخونه
وبلاگ سرگرمی
پاورقی(فعلا)
دهاتی
آسمان (پوریا پدرام نیا)
بی تعارف
دونار
عمارگراف
یه مشت حرف حساب حرفای دل
روزهای فیلتر نشده یک دختر
بانوی آفتاب
من هیچم
به اتهام غزل(امیر احسان دولت آبادی)
داستان
رحیق مختوم
نشانی مگ/مجموعه فرهنگی بصائر
برگه ها