نزدیک اذان سوار تاکسی شدم. تاکسی خطی بود و تا مسافرهایش تکمیل نمیشد حرکت نمیکرد، من اولین نفر بودم که سوار شدم؛ بعد کلی علاف شدن حرکت کرد و آخرین نفر هم پیاده شدم. راننده موقع پیاده شدن گفت: "آقا شما زودتر اومدین دیرتر هم رفتین، فکر کنم خیلی اذیت شدین، احتمالا روزه هم که هستین؟ مثل ما که روزه خور نیستین؟"
فکر کردم شوخی میکند، با لبخند گفتم: "مگه شما روزه خورید؟! گفت: "آره" گفتم: "خب آخه چرا؟" گفت: "من یه جور دیگه با خدا حال میکنم، مگه بده؟!"
داشتم کرایه را از کیف پولم بیرون میآوردم و در ذهنم به دنبال جوابی برایش میگشتم، به او گفتم: "ولی خدا اینجوری با بنده هاش حال میکنه" نمیدانم شنید یا نه؛ کرایه را که دادم گازش را گرفت و رفت.
به نظر شما جواب خوبی دادم؟!